خب، من کرونا گرفتم در واقع اول مامان گرفت بعد من از اون گرفتم،اواخر شهریور بود که این اتفاق افتاد ولی اینقدر حالم بد بود که دیگه نتونستم همون موقع بیام و گزارششو بنویسم. تقریبا میشه گفت که جناب آقای عزراییل منتظرم بود و منم لب گور بودم ولی به هر ترفندی که بود خدا زندگیمو بهم پس داد و حدود هفت هشت روز بستری شدن توی بیمارستان بهم یادآوری کرد که چه چیزایی رو توی زندگیم میخواستم ولی انجامشون ندادم و چه طرز فکرایی داشتم که واقعا دیگه اون لحظه اهمیتی نداشت. درباره بهار...
ما را در سایت درباره بهار دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aboutspring بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56