قاب بیست و دوم

ساخت وبلاگ
خب، من کرونا گرفتم در واقع اول مامان گرفت بعد من از اون گرفتم،اواخر شهریور بود که این اتفاق افتاد ولی اینقدر حالم بد بود که دیگه نتونستم همون موقع بیام و گزارششو بنویسم. تقریبا میشه گفت که جناب آقای عزراییل منتظرم بود و منم لب گور بودم ولی به هر ترفندی که بود خدا زندگیمو بهم پس داد و حدود هفت هشت روز بستری شدن توی بیمارستان بهم یادآوری کرد که چه چیزایی رو توی زندگیم میخواستم ولی انجامشون ندادم و چه طرز فکرایی داشتم که واقعا دیگه اون لحظه اهمیتی نداشت. درباره بهار...
ما را در سایت درباره بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aboutspring بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56