قاب هیژدهم

ساخت وبلاگ
اینقدر همه چی یهویی شد که نمیدونم از کجا شروع کنم مساله اینجاس که چهارشنبه ی دو هفته پیش محمدحسین بهم زنگ زد و گفت که میتونم یه هفته برم مغازه ای که کار میکنه کمکش کنم چون دست تنهاس؟ از اونجایی که پولش یه نمه وسوسه برانگیز بود و دلم برای محمدحسینم میسوخت قبول کردم که برم. از اونجایی که برنامه داشتم پنجشنبه با گلی و زهرا رمضون برم میدون نقش جهان پس قرار شد که کارمو از جمعه شروع کنم. حقیقتا یه هفته ی مزخرفی بود.رسما این شکلی بود که صبح بیدار میشدم میرفتم درباره بهار...
ما را در سایت درباره بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aboutspring بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56